بیراهه هم برای خودش راه خوبی است..
وقتی... من را ب تو برساند...
دوباره چشم در چشم میشویم...
و خوشحالم ازین دیدار...خوش حال از دیدن چشمان زیبایت و خوشحال از از بودن در حضور گرمت...
و یک دنیا غمگینم...یک دنیا غم دلتنگی و دوری...و یک دنیا غم دیگر که بعد از رفتنت دوباره یارم میشوند...
انگار زمان و زمان در گوشم میخوانند که به سویت خیز بردارم و با تمام وجود
در آغوش بکشمت و سر بر شانه هایت برای تمام درد هایم گریه کنم...درد
فراق...درد عشق...
آنچنان رسم وفا مرد که ترسم روزی / لیلی زنده شود یادی ز مجنون نکند
نیا باران!
عاشقانه اش نکن!
من و او ما نشدیم!
روزهایی خواهد رسید که برای به دست آوردنت تمام دنیا رو به آتش خواهم کشید و تو باز مثل همیشه به آغوش من پناه می آوری و میگویی اگر برای تمام دنیا چنگیز خان مغول باشی این آغوش برای من امن ترین جای دنیاست .
پــس از مــن
کســی اگــر تــرا ببــوســد،
روی لبهــایــت
تــاکستــانــی را خــواهــد یــافــت
کــه مــن کــاشتــه ام. . .
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت
چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت
دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه عاشقی ما سر و سامان نگرفت
تاج سر دامش و سیم زر، اما از من
عشق جز عمر گرانمایه به تاوان نگرفت
مثل نوری که به سوی ابدیت جاریست
قصه ای با تو شد آغاز که...
به پیش روی من , تا چشم یاری میکند , دریاست !
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست !
درین ساحل که من افتاده ام خاموش .
غمم دریا , دلم تنهاست .
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست !
خروش موج , با من می کند نجوا ,
که : هر کس دل به دریا زد رهایی یافت !
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت ...
مرا آن دل که بر دریا زنم , نیست !
ز پا این بند خونین بر کنم نیست,
امید آنکه جان خسته ام را ,
به آن نادیده ساحل افکنم نیست !
مطمئنم آخرین دیدار نبود .. تو همیــن دنیا تو رو می بینم
خبری از تو به دستم می رسه ! من به هر دوبـاره ای خوشبینـم
هر شب از بالاترین نقطه ی شهر .. توی گرگ و میش گریه میکنم
مث ِ اون کسی که سوخته "با یه حرف" همه زندگیش، گریه میکنم
یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم این بیمعرفت تمام دنیای منه
درد دارد
وقتی مـی رود
و هـمه می گویند
دوستت نداشـت
و تو نمـی توانی ثابت کنی
که هرشـب
با عاشقانـه هایش
خوابـت می کرد...
انگشتت فقط جای یک حلقه دارد ...
دلت را ...
دست به دست میکنی برای چه ؟؟؟ !!!
و اینک باران ... بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند! و چشمانم را نوازش می دهد... تا شاید از لحظه های دلتنگی ام گذر کنی!
عشــــ ــــق یعنــی اختیــار بـ ـــدی که نابــودت کنــند ، ولــی " اعتمــــ ــــاد " کنی که این کـار را نمــیکنــند
زیبا است که ببینیم کسی لبخند می زندو زیباتر اینکه بدانی خودت باعث لبخندش شده ای ...
از حس قشنگ عاشقی لبریزم/
در بانک دلت منتظر واریزم/
در جیب دلم هرچه محبت دارم/
آن را به حساب قلب تو میریزم....
سنگها شاید،
اما گنجشکها هیچ وقت
مفت نبوده اند.
قلبشان همیشه میزند…
دلگیر نباش ، تقصیر خودت بود.
دسته کلید علاقه که گم شد، باید عوض کنی قفل تمام آرزو ها را …
من با عشق آشنا شدم و چه کسی این چنین آشنا شده است؟هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم و هنگامی تشنه آتش شدم که در برابرم دریا بود و دریا و دریا...!
عشق, خودش خواهد آمد.نمی توان از آن فرار کرد.عشق خودش آهسته آهسته می آید و در گوشه ای از قلب مهربانت آرام و بی صدا می نشیند.و تو متوجه نخواهی بود و بعد ذره ذره قلبت را پر می کند.کم کم مثل ساقه ی "مهر گیاه" در تمام جانت میپیچد.و ریشه می دواند, به طوری که بی آن نمی توانی تنفس کنی.
1روزقشنگ،1دل خوش،1لب خندون،1تن سالم،آرزوی امروزمن برای فردای تو
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستى پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو"یادم تو را فراموش" چوب چوب یه گردن جایى نرى تو بى من! دق میکنم میمیرم اگه دور بشى از من" دست دست دوتا پا یاده تو مونده اینجا" یادت میاد که گفتى بى تو نمیرم هیچ جا " من من یه عاشق همون مجنون سابق....
زانوهایم رادرآغوش کشیده بودم،وقتی که تو… براىآغوش دیگرىزانوزده بودی!
یه روز گله کردم من از عالم هستى"تو هم به دل گرفتى دل مارو شکستى"من از مستى نوشتم ولى قلب تو رنجید"تو قهرکردى قهرت مصیبت شدو بارید"پشیمون و خستم اگه عهدى شکستم"آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
از`°•¸¸•°`این`°•¸¸•°`فاصله`°•¸¸•°`دور`°•¸¸•°`بازهم`°•¸¸•°`دوستت`°•¸¸•°`دارم`°•¸¸•°`
چقدر سخته، عاشق یکی بشی که نباید بشی...
چقدر سخته، بخاطر اومدن یکی یه دنیا خوش حال شی و بخاطر رفتنش یه دنیا داغون...
چقدر سخته، بخاطر نبود یکی، بخاطر دوری از یکی یه غم گنده تو دلت بیاد که همه هدفات برات بی معنی و خسته کننده شه...
و چقدر سخته تره، که یکی که بخاطرش دنیات بهم ریخته ازت بپرسه چرا برای
آیندت هدف نداری، و تو، تو دلت بخوای فریاد بزنی فقط بخاطر تو عزیزم از عشق
تو، ولی نمی تونی...عشقی که باید تو دلت حبس کنی...و خیلی سرد جواب میدی
انگیزه ندارم...
خوشتــــ بیاد”خوشتــــ نیاد
اشکــ غم از چشاتـــ بیاد”اون سر دنیا که برى”این دل من باهاتـــ میاد
تو را با ط دسته دار مینویسم
♥ طـــــو ♥ با همه فرق داری …
آسمانم انتهایش قلب توست
مهربان این آسمان از آن توست
آسمانم هدیه ای از سوی من
تا بدانی قلب من هم یاد توست
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی.
خشن تر , عصبی تر , کلافه تر , تلخ تر …!!!
و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری!
همه اش را نگه میداری…
و دقیقا سرهمان کسی خالی میکنی که دلتنگ اش
هستی
روزگاری شده که باید تلسکوپ بدست بگیرم و در فاصله های نجومی بدنبال دوست داشتن حقیقی باشیم..
اس نمیدى چى شده،
از بیست گذشت سى شده،
ثانیه ها لنگ شده،
دلها همه سنگ شده،
خیال نکن جنگ شده،
دلم برات تنگ شده،
خسیس نشو اس بده،
حالى به مخلص بده!
تو سنگ شدى من شیشه،
آخه اینجور نمیشه،
بذار بگم چى میشه،
دوست دارم همیشه....!
عشق با همه ی وجود و شکوه خود در خانه ی قلب مرا هم به صدا درآورد و با خود کوله باری از مهر و محبت به ارمغان آورد. آمد و در قلبم طوفانی به پا کرد.طوفانی که همراه با رنج و ریاضت بود..
سالیان دراز سپری میشود اما عطر خوش عشق تو در فضای طولانی و غمگین روزهای سخت و پاییزی همچنان ماندگار است.
عشق است که مرا وادار به نفس کشیدن می کند.
عشق است که مرا وادار به راه رفتن می کند.
بالهای پروازم عشق و محبت است و اگر عشق نبود هیچ عاملی قادر نبود مرا به زندگی پیوند دهد..
گرچه دورم زتو خیالت باز
خلوتم را یگانه مهمان است
تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود. زیبــــــاترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود. زیبــــــــــاترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.
خونه اجاره ای داری برای یه آدم تنها؟
قلبشوپیش میده جونشم ماه به ماه...
رفتی سفر که عاشق تر شوم
کارم از عاشقی گذشته
مجنونم
برگرد...!
تلخ میگذرد این روزها که قرار است از تو
برای دلم یک رهگذر معمولی بسازم...
ببیــن ، هیچــی نگــــو ...فقـــط یـــه
دقیقـــه بیـــا بشیــــن اینجــــا ، کنـــــارم
دلتنگــــــم ؛همیـــــن ... .
ســــخت اســـت میــــان هـــق هـــق شبــــــانـه ات.......
نـفس کــــم بیـاوری......
و او بـــه عشــق جدیــــدش بگـــــوید.........
نـــــــفـــــس.......
تمام عکاسخانه های این شهر را
بدنبال یک عکس قدی
شاید هم تمام رخ از عشـــق گشته ام !!
فتوشاپـــــــــــــــــ بیداد میکند این روزها
دوست داشتنِ کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس می مونه
هر چی محکم تر بغل کنی
بیشتر آسیب میبینی ...
لـعـنـت بـه کـسـانـی کـه خـــود عـوضــیـشـون
بـغـل یکـی دیـگه هـسـتـن!!!
ولــی یـاد کـثـیـفـشـون پـیـش مـاســت!!!
تــــــــــــــــــــــــــــــــــــو را هیچوقت آرزو نخواهم کـــــــــــــــــــــــــــــــــــرد، هیچوقت!
تـــــــــــــــــــــــــــــــــــو را لحظه های خواهم پـــــــــــــــــــــــــــــــــــذیرفت که خودت بیایی،
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــا دل خود،
نــــــــــــــــــــــــــــــــــه با آرزوی من.
عشق همیشه جوری می آید که تو نمی فهمی
و جوری می رودکه تمام دنیا می فهمند
بد دردی است
عاشقی …!
رسم عشاق جگر خسته نیاز است نیاز
خوی خوبان ستم پیشه عتاب است عتاب
خواستم تا بگشایم گرهی زین دل تنگ
هم مگر شانه شوم دست بسوی تو کشم
این سماور جوش است ، پس چرا می گفتی
دیگر آن خاموش است؟
باز لبخند بزن
قوری قلبت را ، زودتر بند بزن
توی آن، مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد.
چه قهوه خانه گر می است
چشمان تو
وقتی که بخار نفسهایم
یخ می زند
از انتظار ...
خیلی وقته دلم تنگ شده واسه کسی که بهش بگم 7 صبح اگه بیدار بودی بیدارم کن ...
اگه رفتم پشت خطش قطع کنه و بگه جونم ....
اگه باهاش قرار گذاشتم زودتر از من بیاد .....
یواشکی از تلفن خونه بزنگه بهم ......
دوستاشو بپیچونه بخاطر من......
.
کیا دلشون تنگ شده؟؟
=((
قمار زندگی را به کسی باختم که “تک دل” را با “خشت” برید، جریمه اش”یک عمر” “حســــرت” شد، باختِ زیبایی بود ……! یادش رفته بود که من یارش هستم نه حریفش !!!یاد گرفتم به “دل”، “دل” نبندم … یاد گرفتم از روی “دل” حکم نکنم .. “دل” را باید “بُــر” زد جایش “سنگ” ریخت ..که با “خشت” “تک بــُری” نکنند . . .
اولـین ها و آخــرین ها هرگــز از یاد نمـــیروند
پس بیهـــوده تلاش نکـن به این سادگــی ها کسی را فرامــوش کنی که هــم اولــین بوده ، هـــم آخـرین !!!
چه دغدغه ای برایمان می ساختند!سرهم نوشتن یا ننوشتن "انها" . انها و یا شاید ان ها را بیخیال.مهم این است که "ما" را نمیتوان جدا نوشت...
تنهایی یعنی انقدر بهش نزدیک باشی که بوی ادکلنش تک تکه سلول هاتو پر کنه...دستاشو میگیری و با تمام وجودت فقط میخوای که اونو تو بغلت بگیری و ارامشو احساس کنی و وقتی دستاتو دراز میکنی که دور گردنش حلقه کنی مثل همیشه از خواب میپری و تنها چیزی که حس میکنی تپش تند قلبته!!!!!!!!
برای آن همه احساس عاشقانه ی من ،
سکـــــــــــــــوت .....
حرف قشنگی نبود
مثل آن است که شاهرگ بغضم را زده باشند بَـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــند نمی آید ؛"""اشکـــــهایم"""
به سلامتی پسری که میگه ما از اوناشیم که : فشن نیستیم ...بابامون ماشین
شاسی بلند نداره بیایم دنبالت ...مارک کفشمون دیگه آخرش کفش ملیه ...زیر
ابروهامون بدمون میاد نخ کنیم که دختر کش بشیم ... مارک تیشرتمونم هم دیگه
آخرش یه هندونست یا تمساح ...نداریم هر شب ببریمش بیرون خرجش کنیم ...
ولی ی ی ی ...
وقتی میگیم دوستت داریم
یعنی دوستت داریم .
عاشق نشدى تا بدانى درد دل یک عاشق چگونه است.
پس بیا و عاشقى کن تا بدانى چه میکشم.